سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از غفلت بپرهیزید که از تباهی حسّ است . [امام علی علیه السلام]
 
سه شنبه 86 مرداد 30 , ساعت 5:50 عصر

بسم الله

درس نخوان ،‌می برمت مهندسی

کنکور داده اند .... حالا نوبت انتخاب رشته است .

امروز صبح آقایی را در تله ویزیون دیدم که داشت درباره انتخاب رشته داوطلبان کنکور سراسری به شان کمک می کرد . مجری از حضرت مشاور می پرسد :

 - حالا شما تا چه رتبه ای برای داوطلبان ریاضی شانس قبولی قایلید ؟

 حضرت مشاور می فرماید :

- والا ، در منطقه 1 یعنی مناطق برخوردار _ حالا برخوردار از چه ، با شما _  تا دو،سه هزار شانس قبولی مهندسی دارند .

صحبت می چرخد و من هم نمی شنوم آن ها چه می گویند اما لحظه ای گوش هایم به شدت تیز می شود :

- البته نا گفته نماند داوطلبی با رتبه 20 ، 25 هزار هم می تواند مهندسی عمران قبول شود در دانش گاه های غیر انتفاعی و پیام نور .

از رفیقی دانش گاهی که دور وبرم بود پرسیدم شهریه این دانش گاه غیر انتفاعی چه قدر است ؟

او به من گفت : « دل خوش سیری چند ؟ »

فهمیدم سئوالم پر بی جا بوده است .

***

معلوم می شود در هر عصری شاعران یاوه گو کم نبوده اند :

 « مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد »

کسی که چند سال از به ترین دوران زنده گی اش را برای مزخرفی به نام درس می گذارد نمی فهمد که با این کار وقتش را هدر می دهد ، در عین حال شاه پسر _ در صورت تانیث بخوانید ملکه دختر ! _  عقلش رسیده ، این چند سال خوب چریده و حالا بابا جون و مامانی شاه _ملکه_ فرزندشان را می فرستند دانش گاه .

« ای شاعر بی چاره دنیا بازی بازاره  »

از دست این شعرا !

از کل نوشتار بالا 2 نتیجه برداشت می شود :

دو هزار = بیست هزار

چند سال درس = چند سال چَرا

مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد = مزد آن گرفت جان برادر که باباش کار کرد

ایران = مدینه فاضله !

همه چیز هم آماده است .

عجل علی ظهوره



لیست کل یادداشت های این وبلاگ